سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازدید امروز: 812 ، بازدید دیروز: 805 ، کل بازدیدها: 13096894


صفحه نخست      

خدمت شروع شد، تاریک و تـو بـه تـو

بدست در دسته حامد عسکری تاریخ : 93/1/31 ساعت : 3:7 عصر

 

 خدمت شروع شد، تاریک و تـو بـه تـو  بی عکس نامزدش، بی عکس «آرزو»

خدمت شروع شد، تاریک و تـو بـه تـو

بی عکس نامزدش، بی عکس «آرزو»


شب های پادگان، سنگین و سرد بود

آخـر خدا چرا؟... آخـر خدا چگو....


نه... نه نمی شود، فریاد زد: برقص...

در خنده ی فـروغ، در اشک شاملو...


توی کلاهِ خود، لاتین نوشته بود

"Your hair is black, Your eyes are blue"


« - : خاتون تو رو خدا،سر به سرم نذار

این جا هـــوا پسه، اینجـــا نگـو نگـو»


یک نامــــه آمد و شد یک تــــراژدی

این تیتر نامه بود: «شد آرزو عرو...


س» و ستاره ها چشمک نمی زدند

انگار آسمــــان حالش گرفته بود


تصمیم را گرفت، بعد از نماز صبح

با اشک در نگـــاه، با بغض در گلو


بالای بــــــرج رفت و ماشه را چکاند

با خون خود نوشت: «نامرد آرزو...»


حامد عسکری


دیگر اشعار : حامد عسکری

محبوب کردن